معنی منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق, معنی منفصل، جدا شده، مجزا، (منپ) وجهتفکیک، شق, معنی kjtwg، [bا abi، k[xا، (kj,) m[iتtldl، ar, معنی اصطلاح منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق, معادل منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق, منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق چی میشه؟, منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق یعنی چی؟, منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق synonym, منفصل، جدا شده، مجزا، (من.) وجهتفکیک، شق definition,